پیشینۀ کاربرد عینک میان ایرانیان به درستی دانسته نیست. نخستین سند واضح از کاربرد عینک در ایران به صورت نصبشدهاش روی بینی، به روزگار تیموریان بازمیگردد. نورالدین عبدالرحمن جامی (817-898 هـ.) در مثنوی سلامان و ابسال و در فصل در ضعف و پیری» میسراید: از دو چشم من نیاید هیچ کار از فرنگی شیشه ناگشته چهار در مثنوی یوسف و زلیخا ی جامی نیز میخوانیم: یکی چشمانت در کوری و تنگی چه سازی چار از چشم فرنگی جامی در این دو بیت، از عینک با عنوان شیشۀ فرنگ یا چشم فرنگی
اشتراک گذاری در تلگرام
رای مفعولی، گونهای از نقشنماهاست. نقشنماها، افزونههایی در ابتدای واژه (مانند حرف اضافه) یا انتهای واژه (مانند رای مفعولی و اِعراب عربی) هستند که نقش واژه یا به تعبیر دیگر، رابطۀ واژه را با دیگر واژههای جمله، نشان میدهند. در حقیقت، پدیدۀ اِعراب در زبان عربی که برخی آن را مایۀ مزیّت این زبان بر زبانهای دیگر میدانند، عضوی کوچک از خانوادۀ بزرگ نقشنماهاست و اختصاص به زبان عربی ندارد. زبانهای هندواروپایی باستان نیز از نقشنماهای گوناگون بهره میبردند.
اشتراک گذاری در تلگرام
پژوهشنامۀ ادب حماسی، پاییز و زمستان 1398 دانلود متن مقاله چکیده روشنایی بیهیچ گفتوگویی، مهمترین ایزد در اساطیر هندواروپاییان است و چرخۀ بستن و گشودن روشنایی و تاریکی، مهمترین مضمون در اساطیر این مردمان است. مردمان هندوایرانی نیز به سان دیگر هندواروپاییان، سرگذشت روشنایی را بنیاد اساطیر خویش نهادند. آفرینش، باروری، آبفزایی، پیروزی و دیگر اجزای هستی در باورهای آنان، اجراهای دیگرگون اسطورۀ روشنایی است.
اشتراک گذاری در تلگرام
فصلنامۀ مطالعات شبه قاره، پاییز و زمستان 1398 دانلود متن مقاله چکیده مرور اساطیر هندوایرانی، گویای آن است که این مردمان به طور اعم و ایرانیان به طور اخص، از عصر پیشامهاجرت، پیوندی نزدیک با گیاه داشتند. یک سبب مهم کوچ بزرگ آریاییان، پیوندشان با گیاه و موانع رشد وسیع گیاه در سرما و تاریکی مساکن اولیهشان بودهاست. یکی از جالبترین نمودهای پیوند دیرین هندوایرانیان با گیاه، حضور وسیع گیاهمردمان نخستین در اساطیر این قوم است.
اشتراک گذاری در تلگرام
مجلۀ متنشناسی ادب فارسی، پاییز ۱۳۹۸ دانلود متن مقاله چکیده گلشن زرنگار پدیدهای در شاهنامۀ فردوسی است که نخستبار در سرآغاز داستان رفتن کیکاووس به مازندران به میان میآید. گار معنی معمول گلشن است؛ اما درشاهنامه معنی غالب این واژه را باید سرا (خانۀ بزرگ و کاخ) و تخت دانست. شارحان شاهنامۀ فردوسی هنگام رویارویی با گلشن زرنگار و بیت بحثشده در این مقاله، از آن گذشتهاند و یا با دیدگاه صرف لغوی، گاهی گلشن را بهنادرست معادل باغ و گاهی بهدرستی معادل سرا
اشتراک گذاری در تلگرام
و هرمزد (Hormazd) به جم زیبا گفت که سه سال، پیوسته برف خواهد بارید و زمین، ویران خواهد شد و گیاه خواهد افسرد و پی جانور و مردم از زمین خواهد برید و این، از آسیب دیو مل است. پس ای جم، چون طوفان برخيزد و سيلابها روان شود و چمنزاران در آب فرو شود و برف، آسمان و زمین را به هم بدوزد، دژی استوار بساز كه درازای هر سوی آن يك ميدان باشد و در اين دژ از نژاد هر چارپای جفتی بگذار. نشیمنی برای مردمان بساز و جویهای آب روان كن و مرغزارهای سبز و چراگاههای
اشتراک گذاری در تلگرام
مجلهی متنشناسی ادب فارسی، دانشگاه اصفهان، تابستان ۱۳۹۸ دانلود متن کامل مقاله چکیده نام شهرسپ در بیشتر چاپهای تصحیحشده از شاهنامۀ فردوسی برای وزیر طهمورث پیشدادی به کار رفته است. بر پایة روایت فردوسی، او پارسایی است که نماز و روزه آورد. طهمورث به ارشاد شهرسپ به چنان تهذیب نفسی رسید که توانست بر اهرمن بند نهد و او را اسب خود کند. از وزیری با چنین پایگاه و دستگاه در اوستا و متون دورۀ میانه نامی نیست.
اشتراک گذاری در تلگرام
اندازه، اسم ابزار از مصدر انداختن است. اسم ابزار در زبان فارسی، اغلب تابع ساختار بن مضارع+ه» است. ساختار اندازه» عبارت است از انداز (بن مضارع انداختن)+ه» شبیه پرتابه، ماله، گیره و. اما معنی آن بیش از اسم ابزار بودن، صفت مفعولی است، یعنی انداخته شده یا به تعبیر دقیقتر، مسافت انداخته شده. در زمانهای قدیم - و حتی تا همین اواخر در روستاها- برای مساحی کردن و تقسیم زمینها، سنگ پرتاب میکردند و زمینهای متساوی، زمینهای هم اندازه به لحاظ تعداد انداختن یک
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت